محل تبلیغات شما
- بالرحمن - ۱ صبح بی‌خبر از همه‌جا از م. می‌پرسم که حالش خوب است؟ بعد از مدت‌ها عکسش را عوض کرده و می‌گوید خیلی خوب است. خوشحال می‌شوم و تعجب می‌کنم. هیچ‌وقت این‌طور نمی‌گفت. پی‌اش را می‌گیرم که بگوید چه شده. می‌پرسد خبر نداری؟ و منِ همیشه بی‌خبر می‌گویم نه. قند در دلم آب می‌کند تا بگوید چه شده. وقتی می‌گوید، وا می‌روم. س.ر.د.ا.ر را ک.ش.ت.ه‌اند. از م. می‌ترسم و فرار می‌کنم. از این‌که می‌دانم این خبر را از هر طرف که نگاهش کنی بد است.

180- مدار سیاره‌ی ۳۶۴

173- تلظی ماهی‌ها در اقیانوس

184- هفت قطعه‌ی خونین

م ,می‌کنم ,بگوید ,بی‌خبر ,ر ,می‌روم ,چه شده ,از م ,بگوید چه ,د ا ,ر د

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

خانه تدریس